بسم الله الرحمن الرحیم- قبل از انکه وارد بحث اصلی شوم- بخش دوم-روزی دانش اموز لندنی درخیابان من رادید که تازه به لندن امده بودم که زاشما کمک میخواهیم که دریک سناریوی که برای یک تائر نوشته ایم ماراکمک کنید گفتم موضوع چیست ایشان گفت سرنوشت چیست ودغدغه سرنوشت- من روی دوسال کا رکدهایم گرچه استاد میخواست ما درپایان سال اول انراتمام کنیم وبه چشنوار بفرستیم ولی ما قبول نکردیم ولی اسمال بایدانرا به چشنواره بفرستیم واستادفرموده است فقط پنچ فاکتور سرنوشت را بیان کنید وماهم فبول کردیم وحالا به تعداد 19 تا رسیدهاست من گفتم تجربخ من دردانشگاه شیراز درومورد فلسفه غرب نشان میدهد اختلاف ماهوی با غرب درهمه ابعاد وبرای ما بسیار پیچیدهاست بخصوص امروزها اگر شما ازداستان جناب سعدی دراین مورد انتخاب کنید شاید من بتوانم کمک کنم- ایشان گفت شما سعی تان بکنید- گفتم موضوع را چگونه طرح کردید ایشان فرمودند پنچ نفر هستند که تصور میکردند باهم میتواند یک سیستم را فلسفی را بوجود اورند وجامعهای که دروسط چاه به نحو معجزه اسائی گیر کرده است نجات دهند من گفتم این بیداری درفلسفه بسیار مهم است وبه ان یقظه میگویند سئوالاول این است ایا سرنوشت ما را به اینجا رسان- گفتم ازنظر اسلامی سئوال مقدسی است گفتم اینها به سیستم نرسیدند گفت نرسیدهاند تضادها رشد کرده است هرکس خودرابرحق میداند به تعداد کمی معیار ها مشترک رسیدند ازفیسلوف هست تاخانم تکنسین ویک عامل دفاع ازمنافع است وما ایان ظطراب رانشان میدهیم که ایا انهادرته چاه میمانند؟ گفتم در سطح مدرسه راهنمائیست ایشان گفت بسیار دراین نوع کارها شرکت میکنند- نحو تائر بصورت دیالیک خاصی است که فرد روای اندیشه های خوداش- یکبار ازدرون میبیند ویک بار ازبیرون میبنید وانچه اطلاعات جمع کرده است درتحلیل بکار میبرد ویک راوی است که دیده نمیشود انرا مخاطب هرچه میخواهد بنامد ولی شما میتوانید انرامعلم اخلاق تاریخ بنامید ونصایحی میکند من گفتم میدانی این معلم اخلاق تاریخ کیست گفتم نمیدانم من گفتم فقط پیامبران میتوانند باشد- شما دوفاکتور مهم را ندارید یکی شیطان ودومی رحمان ومیدانی چرا بیاد پیامبران باشد که مغز شیطان را بخواند واراده خداوند را بشناسد تک تک افراد را بخوبی بشناسد وبهترین سرنوشت انان رابدان وگرنه سیستم با شک شروع میشود وبا یقین سثوط میکند چون بیرون امدم از این چاه تنها باکمک رحمان است ولو بقول عالمی دست انداز کوچکی باشد وتوکل شرط اساسی است ایشان گفت درغرب چراغ جادوی سندباد بحری معجزه میکند وحتی ان شیطانی گفتید که درپنهانی به ریش بما میخندند را ازار میدهد ایا میشود اینرا وارد ماجرا کنیم گفتم میدانی این جن چیست گفت نه گفتم نفس اماره انسان غربی درحالیکه این چراغ یک عارف به سند باد که اگروه جننیان حضرت سلیمان علیه السلام است- یهودیت ومسیحیت خودشان را همطراز پایمران وحتی خداوند کردن ودرک خودر بر وحی برتریدادند وسانجام جامعه به نکبت .وفلاکت کشاندند وازدورنها سکولاریسم وکمونیست بیرون امد که چای خدا هستیم وبرا یبر طرف کردن فلاکت باید جهان را تسخیر کنیمایشان اضافه کردکه ازار هم بدهیم توجیه دارد به سیستم نیاز داشت ولی هیچگاه به سیستم واقعی نرسید وهمیشه سر مردمان خوداش وجهان را فریب داد ماان راننده بولدزری است چشم بسته به سمت هدفی حرکت میکند ودرهر دست اندازی که میفتند انرا توچیه میکند وجز اطلاعات کوچک پراکنده درحقیقت به چیز دیگری دست پیدا نکرده است- ایشان گفت دقیقا ما به چنین نتجهای رسیدهایم که به بن بست میرسد وناگهان یکی نفر جرقهای درمغرش میزند واز چاه بال میاید ودستاش به یک سنگ اویزان میکند درحالیکه ان سنگ سست است وبه ته چه سقوط میکند سئوال اینجا اغاز میشود این سرنوشت را کی رقم زده است؟